آثار اجتماعی شیوه تولید مستعمراتی (قسمت دوم)
وابستگان به استعمار، خود را در جوامع مستعمراتی جانبدار توسعه، تمدن، پیشرفت و کارگزار مترقی نشان می دهند اما در حقیقت و عمل خادمان سرمایه های صنعتی کشورهای سرمایه داری استعماری و تسریع کننده و تضمین کننده وابستگی به خارج و لذا عامل ادامه و گسترش فقر عمومی اند.
طبقه وابسته به استعمار، طبقه زحمتکشان تهیدست
چکیده:
وابستگان به استعمار، خود را در جوامع مستعمراتی جانبدار توسعه، تمدن، پیشرفت و کارگزار مترقی نشان می دهند اما در حقیقت و عمل خادمان سرمایه های صنعتی کشورهای سرمایه داری استعماری و تسریع کننده و تضمین کننده وابستگی به خارج و لذا عامل ادامه و گسترش فقر عمومی اند.
تعداد کلمات: 1125 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
وابستگان به استعمار، خود را در جوامع مستعمراتی جانبدار توسعه، تمدن، پیشرفت و کارگزار مترقی نشان می دهند اما در حقیقت و عمل خادمان سرمایه های صنعتی کشورهای سرمایه داری استعماری و تسریع کننده و تضمین کننده وابستگی به خارج و لذا عامل ادامه و گسترش فقر عمومی اند.
تعداد کلمات: 1125 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: شاپور رواسانی
صنایع وابسته به کشورهای سرمایه داری استعماری، نه فقط پایگاه نفوذ، بهره برداری و غارت اقتصادی این کشورها در جوامع استعمارزده است، بلکه پایگاه اجتماعی و سیاسی نیز محسوب می شود. مدیران و وابستگان به این صنایع تکنوکرات ها و بوروکرات های وابسته، پایگاه اجتماعی استعمار به شمار می روند و برای حفظ امتیازات مادی و امکان بهره برداری از درآمدهای دولتی کوشش می نمایند قدرت سیاسی را نیز در دست داشته باشند. این وابستگان به استعمار، خود را در جوامع مستعمراتی جانبدار توسعه، تمدن، پیشرفت و کارگزار مترقی نشان می دهند اما در حقیقت و عمل خادمان سرمایه های صنعتی کشورهای سرمایه داری استعماری و تسریع کننده و تضمین کننده وابستگی به خارج و لذا عامل ادامه و گسترش فقر عمومی اند. بر اثر توسعه فقر عمومی، نیروی کار انسانی ارزان عرضه می شود و این به سود شرکتها و سازمان صنعتی تولیدکننده وابسته به خارج است و یکی از اشکال عمده خروج نیروی کار از کشور نقش سرمایه تجاری در شیوه تولید سرمایه داری کلاسیک با نقش آن در شیوه تولید مستعمراتی نیز دارای تفاوتهای اساسی است.
در نظام اقتصادی سرمایه داری، سرمایه تجاری تابعی از سرمایه صنعتی است و در خدمت آن قرار دارد. با کم کردن فاصله زمانی میان تولید، توزیع و بازگشت پول به بخش صنایع و با کاهش مخارج این چرخش، سرمایه تجاری موجب تسریع تولید کالاهای صنعتی و تشدید روند تجمع و تمرکز سرمایه می باشد. در زمینه تجارت خارجی، سرمایه تجاری برای یافتن بازارهای جدید و گسترش و تعمیق بازارهای موجود برای فروش کالاهای صنعتی به بهای هر چه بیشتر صادرات) تأکید دارد. این روند موجبات رشد تولید کالاهای صنعتی و افزایش اشتغال و بدین سبب انبساط بازار داخلی را فراهم میکند.
سود حاصل از تجارت خارجی، از منابع عمده درآمد کشورهای سرمایه داری استعماریست و سرمایه گذاری در زمینه های علمی و فنی را تسهیل و ممکن می سازد. در مبادله کالا میان کشورهای سرمایه داری استعماری و مستعمرات، برنده کشورهای سرمایه داری استعماری و بازنده جوامع مستعمراتی هستند. در مستعمرات، سرمایه تجاری عامل مهم در مبادله نامساوی ارزشها میان جوامع استعمار زده و کشورهای سرمایه داری استعماری و فرار و خروج سرمایه از مستعمرات به سوی کشورهای سرمایه داری استعماریست؛ بر عکس، در جوامع مستعمراتی سرمایه تجاری بر سرمایه صنعتی تسلط دارد و مستقیم و غیر مستقیم تعیین می کند که در داخل کشور مستعمره چه کالایی تا چه حد تولید و به چه قیمتی به بازار داخلی عرضه شود.
بیشتر بخوانید :جمعیت و جمعیتشناسی
سرمایه تجاری با وارد کردن کالاهای ساخته شده صنعتی به جامعه استعمارزده نه فقط مانع تولید کالاهای مشابه می شود، بلکه رابطه افقی و عمودی میان بخشهای صنایع کشاورزی و معادن و بخشهای تولید صنعتی را به هم می ریزد و به این ترتیب موجب افزایش بیکاری و لذا فقر عمومی در جامعه مستعمراتی می گردد.
در نظام اقتصادی سرمایه داری، سرمایه تجاری تابعی از سرمایه صنعتی است و در خدمت آن قرار دارد. با کم کردن فاصله زمانی میان تولید، توزیع و بازگشت پول به بخش صنایع و با کاهش مخارج این چرخش، سرمایه تجاری موجب تسریع تولید کالاهای صنعتی و تشدید روند تجمع و تمرکز سرمایه می باشد. در زمینه تجارت خارجی، سرمایه تجاری برای یافتن بازارهای جدید و گسترش و تعمیق بازارهای موجود برای فروش کالاهای صنعتی به بهای هر چه بیشتر صادرات) تأکید دارد. این روند موجبات رشد تولید کالاهای صنعتی و افزایش اشتغال و بدین سبب انبساط بازار داخلی را فراهم میکند.
بر اثر ورود کالای خارجی، نه فقط روابط تولیدی و توزیعی میان نواحی مختلف کشور مستعمره به هم می خورد، بلکه زمان چرخش کالا از تولید به توزیع و بازگشت پول به صنایع طولانی تر و مخارج چرخش زیادتر و تجمع و تمرکز سرمایه در بخش صنایع دشوارتر می شود.
سرمایه تجاری سرمایه ای غیر مولد و افزایش قدرت اقتصادی و دامنه فعالیتهای آن به معنی توسعه کارهای غیر تولیدی است. با تغییر قیمت کالاها و تغییر انواع کالاهایی که به بازار فروش عرضه می گردد، سرمایه تجاری از عوامل مهم عدم ثبات اقتصادی، ناکامی برنامه های اقتصادی و تورم جامعه استعمارزده می باشد.
با صدور محصولات کشاورزی که غذای مردم محسوب می شود، سرمایه تجاری موجب گران شدن بهای این محصولات و به این ترتیب تنزل سطح زندگی در یک جامعه مستعمراتی میگردد. سرمایه تجاری می کوشد برای ازدیاد سود، کالاهای صنعتی وارداتی را هر چه گرانتر بفروشد و محصولات کشاورزی و کارهای دستی برای صادرات را هر چه ارزانتر خریداری نماید. نفعی که از این طریق حاصل می گردد از جمله عوامل افزایش غارت طبقاتی و اختلاف طبقاتی در جامعه مستعمراتی است.
در جوامع مستعمراتی، سرمایه تجاری دشمن، سرمایه صنعتی غیر وابسته و دوست و همکار صنایع وابسته است و از همه امکانات خود برای جلوگیری از رشد تولید داخلی استفاده میکند و در این رهگذر از حمایت تمام کشورهای سرمایه داری استعماری برخوردار است. سرمایه تجاری با قدرت اقتصادی خود می تواند در جوامع مستعمراتی هر برنامه سازندگی اقتصادی را که هدفش بالا بردن تولید داخلی، افزایش اشتغال و بالا بردن سطح زندگی توده مردم باشد با وارد کردن کالای صنعتی خارجی و ایجاد نوسانات در قیمت فلج کند.
در جوامع مستعمراتی بخشهای کشاورزی و معادن نیز تحت کنترل و سلطه مستقیم و یا غیر مستقیم کشورهای سرمایه داری استعماری قرار دارد. غارت این منابع همراه با تخریب محیط زیست و تبدیل زمینها به زباله دان، زباله های شیمیایی و سمی و اتمی که محصول کشورهای سرمایه داری استعماری از جمله عواملی است که به فقر در مستعمرات می افزاید.
با توجه به آنچه به صورتی فشرده ذکر شد، می توان تفاوت فاحش میان نتایج اقتصادی و اجتماعی شیوه تولید سرمایه داری و شیوه تولید مستعمراتی را درک کرد. تفاوت این دو شیوه تولید تفاوتی ماهوی و کیفی است نه کمی. به هیچ وجه نمی توان تفاوتهای فاحش اقتصادی و فرهنگی میان جامعه ای که وسایل تولید در آن رشد میکند و سرمایه متمرکز می شود وجامعه ای را که واردکننده وسایل تولید است و دچار آفت انتقال و فرار سرمایه است انکار نمود.
: پاسخ این پرسش که کالا «چگونه» تولید می شود، شیوه های تولیدی را از یکدیگر جدا میکند. این پرسش رابطه ای دقیق با شکل و چگونگی مالکیت بر وسایل عمده تولید دارد. اشکال متفاوت مالکیت در صورت بندی اجتماعی مهمترین مقوله است؛ زیرا این امر تعیین کننده نقش اجتماعی طبقات و روند تولید و توزیع نتایج تولید و ثروتهای جامعه میان افراد همان جامعه در دوره معین است.
أشکال صف بندیهای اجتماعی و سازمانهای سیاسی و اقتصادی در هر جامعه ای، به طور عمده وابسته و متأثر از شکل مالکیت بر وسایل تولید عمده در همان جامعه است. آنچه سرمایه داری کلاسیک را از سوسیالیسم کلاسیک جدا می کند، مسئله تفاوت در چگونگی تولید و شکل مالکیت بر وسایل تولید عمده است (تفاوت در شیوه تولید یکی از علل مهم وجود تفاوت در شکل بندی اجتماعی این دو نظام است). بر همین منوال در مورد شیوه تولید مستعمراتی نیز این پرسش مطرح است که کالا چگونه تولید می شود و وسایل تولید عمده به چه طبقاتی تعلق دارد. نتایج اقتصادی و اجتماعی مالکیت بر وسایل تولید، تابعی از شکل مالکیت بر این وسایل است.
ادامه دارد..
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
در نظام اقتصادی سرمایه داری، سرمایه تجاری تابعی از سرمایه صنعتی است و در خدمت آن قرار دارد. با کم کردن فاصله زمانی میان تولید، توزیع و بازگشت پول به بخش صنایع و با کاهش مخارج این چرخش، سرمایه تجاری موجب تسریع تولید کالاهای صنعتی و تشدید روند تجمع و تمرکز سرمایه می باشد. در زمینه تجارت خارجی، سرمایه تجاری برای یافتن بازارهای جدید و گسترش و تعمیق بازارهای موجود برای فروش کالاهای صنعتی به بهای هر چه بیشتر صادرات) تأکید دارد. این روند موجبات رشد تولید کالاهای صنعتی و افزایش اشتغال و بدین سبب انبساط بازار داخلی را فراهم میکند.
بر اثر ورود کالای خارجی، نه فقط روابط تولیدی و توزیعی میان نواحی مختلف کشور مستعمره به هم می خورد، بلکه زمان چرخش کالا از تولید به توزیع و بازگشت پول به صنایع طولانی تر و مخارج چرخش زیادتر و تجمع و تمرکز سرمایه در بخش صنایع دشوارتر می شود.
سرمایه تجاری سرمایه ای غیر مولد و افزایش قدرت اقتصادی و دامنه فعالیتهای آن به معنی توسعه کارهای غیر تولیدی است. با تغییر قیمت کالاها و تغییر انواع کالاهایی که به بازار فروش عرضه می گردد، سرمایه تجاری از عوامل مهم عدم ثبات اقتصادی، ناکامی برنامه های اقتصادی و تورم جامعه استعمارزده می باشد.
با صدور محصولات کشاورزی که غذای مردم محسوب می شود، سرمایه تجاری موجب گران شدن بهای این محصولات و به این ترتیب تنزل سطح زندگی در یک جامعه مستعمراتی میگردد. سرمایه تجاری می کوشد برای ازدیاد سود، کالاهای صنعتی وارداتی را هر چه گرانتر بفروشد و محصولات کشاورزی و کارهای دستی برای صادرات را هر چه ارزانتر خریداری نماید. نفعی که از این طریق حاصل می گردد از جمله عوامل افزایش غارت طبقاتی و اختلاف طبقاتی در جامعه مستعمراتی است.
در جوامع مستعمراتی، سرمایه تجاری دشمن، سرمایه صنعتی غیر وابسته و دوست و همکار صنایع وابسته است و از همه امکانات خود برای جلوگیری از رشد تولید داخلی استفاده میکند و در این رهگذر از حمایت تمام کشورهای سرمایه داری استعماری برخوردار است. سرمایه تجاری با قدرت اقتصادی خود می تواند در جوامع مستعمراتی هر برنامه سازندگی اقتصادی را که هدفش بالا بردن تولید داخلی، افزایش اشتغال و بالا بردن سطح زندگی توده مردم باشد با وارد کردن کالای صنعتی خارجی و ایجاد نوسانات در قیمت فلج کند.
در جوامع مستعمراتی بخشهای کشاورزی و معادن نیز تحت کنترل و سلطه مستقیم و یا غیر مستقیم کشورهای سرمایه داری استعماری قرار دارد. غارت این منابع همراه با تخریب محیط زیست و تبدیل زمینها به زباله دان، زباله های شیمیایی و سمی و اتمی که محصول کشورهای سرمایه داری استعماری از جمله عواملی است که به فقر در مستعمرات می افزاید.
با توجه به آنچه به صورتی فشرده ذکر شد، می توان تفاوت فاحش میان نتایج اقتصادی و اجتماعی شیوه تولید سرمایه داری و شیوه تولید مستعمراتی را درک کرد. تفاوت این دو شیوه تولید تفاوتی ماهوی و کیفی است نه کمی. به هیچ وجه نمی توان تفاوتهای فاحش اقتصادی و فرهنگی میان جامعه ای که وسایل تولید در آن رشد میکند و سرمایه متمرکز می شود وجامعه ای را که واردکننده وسایل تولید است و دچار آفت انتقال و فرار سرمایه است انکار نمود.
: پاسخ این پرسش که کالا «چگونه» تولید می شود، شیوه های تولیدی را از یکدیگر جدا میکند. این پرسش رابطه ای دقیق با شکل و چگونگی مالکیت بر وسایل عمده تولید دارد. اشکال متفاوت مالکیت در صورت بندی اجتماعی مهمترین مقوله است؛ زیرا این امر تعیین کننده نقش اجتماعی طبقات و روند تولید و توزیع نتایج تولید و ثروتهای جامعه میان افراد همان جامعه در دوره معین است.
أشکال صف بندیهای اجتماعی و سازمانهای سیاسی و اقتصادی در هر جامعه ای، به طور عمده وابسته و متأثر از شکل مالکیت بر وسایل تولید عمده در همان جامعه است. آنچه سرمایه داری کلاسیک را از سوسیالیسم کلاسیک جدا می کند، مسئله تفاوت در چگونگی تولید و شکل مالکیت بر وسایل تولید عمده است (تفاوت در شیوه تولید یکی از علل مهم وجود تفاوت در شکل بندی اجتماعی این دو نظام است). بر همین منوال در مورد شیوه تولید مستعمراتی نیز این پرسش مطرح است که کالا چگونه تولید می شود و وسایل تولید عمده به چه طبقاتی تعلق دارد. نتایج اقتصادی و اجتماعی مالکیت بر وسایل تولید، تابعی از شکل مالکیت بر این وسایل است.
ادامه دارد..
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
بیشتر بخوانید :
انسان شناسی نمادین و تفسیری
انسان شناسی و ساختارگرایی
انسان شناسی در ایران
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}